سیاست خارجی برنامهای جامع است که توسط دولتها برای تعامل با محیط بیرونی طراحی و دنبال میشود. نوع و ماهیت تعاملی که میان سیاست خارجی و محیط بیرونی وجود دارد، یکی از روشهای مهم فهم هردو حوزه سیاست خارجی و محیط بیرونی است. در این پژوهش استدلال میگردد که نظام منطقهای یکی از مهمترین ابعاد محیط بیرونی است که رابطه سیاست خارجی با آن یکسویه نمیباشد؛ بدین معنی که از یک طرف سیاست خارجی به ماهیت و کیفیت تعاملات در نظام منطقهای شکل میدهد و از طرف دیگر نظام منطقهای و مؤلفههای شکلدهنده به آن نیز در تعریف و تدوین اهداف و اولویتهای سیاست خارجی بهمثابه یک متغیر مستقل عمل میکند. فهم چگونگی انجام این فرایند متقابل، هدف این نوشتار است.