انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
55
2019
11
22
تبیین جایگاه توصیههای کاربردی در نظریههای ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک
1
24
FA
حسن
رحیمی
جغرافیای سیاسی، علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
rahimi_vien@yahoo.com
محمدرضا
حافظنیا
استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
mhafeznia2006@yahoo.com
عزتالله
عزتی
استاد جغرافیای سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
e-ezzati@srbiau.ac.ir
جان
اگنیو
استاد جغرافیای سیاسی، دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس، ایالات متحده آمریکا
jagnew@geog.ucla.edu
چکیده<br />ژئوپلیتیک در اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم با نظریههای متعددی توسعه یافت بگونهای که، امروزه این نظریهها بخش مهمی از تاریخچه و ادبیات مربوط به ژئوپلیتیک را تشکیل میدهند. از این روی مطالعه، بررسی، تجزیهوتحلیل و نقد این نظریهها به جزئی جداییناپذیر از مطالعه علم ژئوپلیتیک تبدیل شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر که از نوع بنیادی - نظری بوده و به روش توصیفی - تحلیل محتوا با بهرهگیری از منابع کتابخانهای دست اول انجام پذیرفته است، در پی پاسخ به این سئوال است که؛ توصیههای کاربردی در نظریههای ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک از چه جایگاهی برخوردار میباشد؟ برای پاسخ به این سئوال، چهار مورد از مهمترین و شناختهشدهترین نظریههای ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک – نظریههای "قدرت دریایی"، "کشور بهمثابه یک موجود زنده"، "محور جغرافیایی تاریخ" و "ریملند" - مورد مطالعه قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان میدهد که؛ این نظریهها ضمن دارا بودن ماهیت بنیادی - نظری، از ماهیت کاربردی نیز برخوردارند چرا که نظریهپردازان این دوره، به وجه کارکردی و سودمندی نظریههای خود نیز توجه داشته و با ارائه توصیههای متعدد، به نظریههای خود ماهیت کاربردی نیز بخشیدهاند بگونهای که ارائه توصیههای کاربردی به مسئولیت و وظیفهای ذاتی برای این نظریهها تبدیل شده است. بنابراین؛ توصیههای کاربردی از جایگاه ویژهای در نظریههای ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک برخوردار بوده و جزو شاخصههای مهم این نظریهها محسوب میشود.
کلیدواژهها: "نظریههای ژئوپلیتیکی","قدرت دریایی","کشور بهمثابه یک موجود زنده","محور جغرافیایی تاریخ","ریملند"
https://journal.iag.ir/article_96913.html
https://journal.iag.ir/article_96913_737a8aab9a898f671f14a8b3b5d7563d.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
55
2019
11
22
ارزیابی قدرت منطقهای ایران معاصر: مقایسه پهلوی دوم و جمهوری اسلامی
25
57
FA
امیرحسین
وزیریان
0000-0003-1955-7557
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
vazirian.amir@gmail.com
ابوالفضل
شکوری
دانشیار علوم سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
a.shakoori@modares.ac.ir
نمایش قدرت ایران در عمان و سوریه در قالب عملیات نظامی برون مرزی در دوران معاصر موجب مطرح شدن ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای شده است. این نمایش قدرت مرهون موقعیت و ویژگیهای منحصربفرد داخلی در کنار تاثیر پذیری از رخدادهای منطقهای و بینالمللی بوده است. این مقاله با مفروض گرفتن قدرت منطقه ای ایران در نیم قرن اخیر و با بهرهگیری از روش تحلیلی-توصیفی در پی پاسخ به این پرسش است که نقش مولفههای قدرت ملی در افزایش قدرت و نفوذ منطقهای ایران معاصر چه بوده است؟ یافتههای پژوهش نشان می دهد چهار متغیر موقعیت جغرافیایی(ژئوپلیتیکی-ژئواکونومیکی)، مولفههای اقتصادی(درآمدهای نفتی، تولید ناخالص داخلی، سرانه تولید ناخالص داخلی، صادرات و واردات)، مولفه قدرت نظامی(استراتژی،هزینه ها و تجهیزات نظامی) و مولفه هویتی تاثیر مهمی در ارتقا قدرت منطقهای ایران داشته است. همچنین ضریب نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران به واسطه افزایش درآمدهای نفتی، بهرهگیری از مزیت ژئوپلیتیک-ژئواکونومیک، توانمندی نظامی، اتخاذ هویت جهانشمول و حوزه نفوذ گستردهتر افزایش یافته است.
قدرت منطقه ای,قدرت ملی,سیاست خارجی ایران,راهبرد نظامی,ژئوپلیتیک
https://journal.iag.ir/article_91498.html
https://journal.iag.ir/article_91498_ffd15f41e8b2a20878554e820946d2b6.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
55
2019
11
22
تبیین بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه
58
90
FA
رضا
ملاحسینی اردکانی
پژوهشگر مرکز جغرافیا و سنجش از دور دانشگاه جامع امام حسین(ع)
rmakavirestan@gmail.com
افشین
متقی
0000-0002-4406-3236
گروه آموزشی جغرافیای سیاسی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
afshin_mottaghi@yahoo.com
یدالله
کریمی پور
استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی
kavirestan8@gmail.com
نقش مذهب در مطالعات جدید ژئوپلیتیک و در قالب مباحث ژئوکالچر جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. هر مذهب دارای مکانهای مقدسی است که غالب آنها دارای کارکرد مذهبی هستند و در برخی از مذاهب که کارکرد ایدئولوژیک نیز داراند، یک مکان مقدس می تواند نقش کانون ایدئولوژیک را نیز ایفا کند. تشیع یکی از شاخص ترین مذاهبی است که کارکردهای ایدئولوژیک آن قابل تشخیص بوده و در بین مکانهای مقدس متعدد آن، کربلا به واسطه واقعه عاشورا نقش کانون ایدئولوژیک آن را بر عهده دارد. کربلا در طول تاریخ به واسطه سرشت سیاسی – مذهبی خود نقش آفرینی های ژئوپلیتیکی داشته که این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با اتکاء به مطالعات کتابخانه ای و مقایسه یافته های علمی - پژوهشی و همچنین بهره گیری از نتایج مصاحبه های تفصیلی و عمیق با صاحب نظران، در پی پاسخ دادن به این سوال است که بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا در طول تاریخ به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه کدام است؟
"کربلا","نقش آفرینی ژئوپلیتیکی","کانون ایدئولوژیک","شیعه","بسترهای سیاسی – فضایی"
https://journal.iag.ir/article_93324.html
https://journal.iag.ir/article_93324_60e0aa6edf85f74f210f45fc78f1dc0c.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
55
2019
11
22
واکاوی رقابت ایران و ترکیه در بحران سوریه
90
121
FA
زهرا
احمدی پور
0000-0003-1539-0497
تهران. دانشگاه تربیت مدرس. دانشکده علوم انسانی. بخش جغرافیای سیاسی
ahmadyz@modares.ac.ir
سید مسعود
موسوی شفائی
0000-0003-3882-5203
تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، بخش روابط بین الملل
shafaee@modares.ac.ir
زهرا
پوردست
تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، بخش روابط بین الملل
zahrapourdast@yahoo.com
بحران سوریه یکی از پیچیدهترین بحرانهای جوامع عربی است که با گذشت چندین سال ادامه دارد. ایران و ترکیه به عنوان دو کشور منطقهای از ابتدا در این بحران وارد شده و با هدف تغییر نقشه سیاسی و موازنه قدرت در خاورمیانه، سعی بر کنترل اوضاع سوریه دارند. تلاش در جهت این مهم، آنها را به سمت رقابتی بی سابقه مبتنی بر متغیرهای ایدئولوژیکی و هویتی وارد کرده است. این مسئله در حالی است که دو کشور تا قبل از بحران سوریه در ابعاد مختلف با یکدیگر همکاری میکردند و مطابق سیاست جدید ترکیه خواهان به صفر رساندن تنش با همسایگان بودند. به همین علت با توجه به وجود زمینه های همکاری میان دو کشور و سیاست مبتنی بر تعامل ترکیه این سوال ایجاد میشود که الگوی رفتاری مبتنی بر رقابت و تعارض دو کشور در بحران سوریه چگونه قابل تحلیل است؟ در این راستا پاسخ مقاله بر این اساس شکل می گیرد که در نتیجه برخورد دو متغیر قدرت و منافع، نقشهای ایران و ترکیه در قالب رقیب-رقیب مقابل یکدیگر ایجاد میشود و وجود نقشهای متعارض ایران و ترکیه در قالب محافظ برای ایران و تجدیدنظرطلب برای ترکیه آنها را به سمت تداخل نقش میکشاند که مانعی برای اعمال نقش یکدیگر می-باشد. در نتیجه این تداخل نقش و شکلگیری نقش رقیب-رقیب برای آن دو، الگوی رفتاری دو کشور به سمت رقابت و تعارض کشیده میشود. در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه-ای بهره گرفته شده است.
رقابت,نقش,قدرت,منافع
https://journal.iag.ir/article_69793.html
https://journal.iag.ir/article_69793_62249be1b926981be4f3ed1b11412757.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
55
2019
11
22
تبیین نقش عوامل جغرافیایی و سرزمینی در قدرت دریایی کشورها
122
155
FA
رضا
الهویردی زاده
0000-0002-4373-7921
استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه مراغه
r.allahverdizadeh@gmail.com
قدرت دریایی کشورها از مؤلفههایی همانند: مؤلفه جغرافیایی - سرزمینی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی شکل یافته است. وضعیت جغرافیایی و سرزمینی کشور دریایی، مؤلفه مهم در قدرت دریایی است. این تحقیق با هدف بنیادی و ماهیتی توصیفی - تحلیلی، نقش مؤلفه جغرافیایی و سرزمینی را در قدرت دریایی کشورها بررسی کرده است. ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مراجعه به منابع کتابخانهای، مقالات و اسناد است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش کیفی و استنباطی انجام شده است. دسترسی دریایی؛ خصوصیات منطقه ساحلی؛ گسترهِ سرزمینی کشور دریایی؛ مناطق دریایی؛ تماس با شبکههای ارتباطی دریایی (تنگهها، کانال و...) و جزایر مهمترین عناصر مؤلفه جغرافیایی و سرزمینی کشور است که بر قدرت دریایی کشورها تأثیر میگذارد. عناصر جغرافیایی و سرزمینی قدرت دریایی در تحقیق حاضر مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس یافتههای تحقیق، دسترسی دریایی و ویژگیهای منطقه ساحلی بر سایر عناصر جغرافیایی و سرزمینی قدرت دریایی برتری دارند.
عوامل جغرافیایی و سرزمینی,دسترسی دریایی,منطقه ساحلی,قدرت دریایی
https://journal.iag.ir/article_91100.html
https://journal.iag.ir/article_91100_923f713c8b2b539c3138ab5cfc9b81b2.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
55
2019
11
22
مولفه ها و پیامدهای ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران
156
181
FA
امیرسعید
کرمی
استادیار مطالعات منطقه ای، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، تهران، ایران
asakarami@yahoo.com
سید عبدالعظیم
موسوی
کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای، دانشگاه تهران، تهران، ایران
دونالد ترامپ، از زمان تبلیغات انتخاباتی، از ایران به عنوان یکی از تهدیدات اصلی پیش روی آمریکا نام برده و پس از رسیدن به قدرت، مقابله با جمهوری اسلامی را به عنوان اصل محوری سیاست خارجی خاورمیانهای خود قرار داد. نقطه ورود ترامپ به پرونده ایران، بحث توافق هستهای بوده و از آن توافق به «توافق بد» یاد میکرد. برهمین اساس، پس از رسیدن به قدرت، ترامپ در ابتدا خواستار مذاکره مجدد در مورد توافق هستهای شد بگونه ای که نفوذ منطقه ای و برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را نیز جدای از مسائل هسته ای در بر بگیرد. در نهایت نیز پس از ناکامی در دستیابی به خواسته اصلاح توافق هستهای به طور یکجانبه از توافق خارج شده و تقابل با ایران در سه حوزه «هستهای»، «نفوذ منطقهای» و «برنامه موشکی» را در پیش گرفت. فرضیه پژوهش حاضر این است که رویکرد تقابلی ترامپ با ج.ا.ایران، مبتنی بر تقابل ژئوپلیتیکی بوده و آنچه آمریکا به دنبال آن است محدود کردن ایران مبتنی بر مفاهیم قدرت و فضاست. چارچوب نظری پژوهش، مفاهیم ژئوپلیتیکی قدرت و روابط فضایی و روش پژوهش نیز تحلیلی- تبیینی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی است.
واژههایکلیدی: ژئوپلیتیک,نفوذ منطقه ای ایران,برنامه هسته ای ایران,ترامپ
https://journal.iag.ir/article_96920.html
https://journal.iag.ir/article_96920_547539646b2367b6628ced5e99d1d02a.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
55
2019
11
22
نقد معرفت شناختی دیدگاه دانش/ قدرت در جغرافیای سیاسی و ژیوپلیتیک
181
219
FA
محمود
واثق
0000-0003-0283-3607
استادیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
mahmoodvasegh@ut.ac.ir
احد
محمدی
0000-0003-3853-2320
گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران
khyva31@yahoo.com
نسبت دانش(جغرافیا) با ارزش(قدرت) یکی از بحثهای مهمّ فلسۀ علم میباشد، در این زمینه به عقیدۀ غالب فیلسوفان علوم اجتماعی، از دیدگاه منطقی، هیچگونه ارتباط تولیدی میان گزارههای مربوط به پدیدارهای عینی و حقیقی(هستها) با گزارهها و قضایای ارزشی و اعتباری(بایدها) وجود ندارد و واقعیّتها دربردارندۀ عناصر ارزشی نیستند و در ذات خود فارغ از تعلّقات افراد میباشند امّا در عین حال، دانش و عینیّت در محیط بیرونی و در عمل، نسبتی وثیق با ارزشها و تعلّقات دارند. در مقابل عدّهای از جمله اصحاب مکاتب انتقادی معتقدند که میان معرفت و ارزشهای انسان چنان آمیختگی و وابستگی وجود دارد که اساساً وجود دانشِ عینیِ فارغ از تعلّقات، ناممکن است. در این راستا کسانی همچون ویتفوگل و اُتوا جغرافیا و ژئوپلیتیک را مجموعهای از «دانش/ قدرت» و ایدئولوژی طبقۀ بورژوا و بلکه جغرافیا را تولیدِ قدرت میدانند. در این مقاله با آوردن گزارههای متعدّدی از جغرافیای انسانی و طبیعی نشان داده شد که هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی علم جغرافیا فارغ از ارزشها میباشد امّا در مرحلۀ کاربرد، این علم میتواند در خدمت قدرتها و ایدئولوژیها قرار بگیرد. بنابراین، مدّعای اندیشمندان مکاتب انتقادی مبنی بر مسبوقیّت دانش به ارزشها ناشی از خلط میان «نظر و عمل» یا «معنا و کاربرد» است و ایشان با خلط میان «معنای دانش با کاربرد دانش» این دو امر را یکی انگاشته و از این رو معتقدند که دانش و معرفت در ذات خود با اهداف عملی و کاربردی آمیخته و اساساً دانشِ بیطرف و غیرمسبوق به اهداف و جهتگیریهایِ کاربردی و ارزشی وجود ندارد.
دانش,ارزش,ایدئولوژی,جغرافیای سیاسی
https://journal.iag.ir/article_79243.html
https://journal.iag.ir/article_79243_13fae6c657a3780485180db774e1598a.pdf