انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
نقش همگرایی منطقه ای در صلح و توسعه منطقه ای در مرکوسور؛ رویکردی به ژئوپلیتیک انسان گرا
1
24
FA
سعید
صادقلو
دانشجوی دکتری گروه جغرافیای سیاسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
sadeghlou@modares.ac.ir
محمد رضا
حافظ نیا
0000-0003-1099-6529
استاد تمام گروه جغرافیای سیاسی ، دانشگاه تربیت مدرس.
hafezn_m@modares.ac.ir
سید یحیی
صفوی
استاد جغرافیای سیاسی، دانشگاه امام حسین (ع)
saeed9836@gmail.com
ابراهیم
رومینا
استادیار گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
e.roumina@modares.ac.ir
ایجاد سازمان منطقه ای و بین المللی به عنوان روشی برای ایجاد و حفظ صلح مورد توجه قرار می گیرد. در واقع، یکی از دلایل تحول در سازمان بین المللی بعد از جنگ سرد استقرار صلح و امنیت در مقیاس منطقه ای بوده است. آمریکای لاتین یکی از مناطق استراتژیک جهان است که روند جدیدی از همگرایی منطقه ای را پس از جنگ سرد تجربه کرده است و دولت های منطقه ای روش های متعددی را برای ارتقای همکاری و اتحاد منطقه ای در ابعاد مختلف بویژه در بعد اقتصادی اتخاذ کرده اند. با این توضیح، این مقاله در پی بررسی نقش مرکوسور در توسعه و صلح در آمریکای لاتین است. این مقاله بحث می کند که مرکوسور در این زمینه عملکرد موفقیت آمیزی داشته است و هم راستا با علایق آمریکای لاتین عمل کرده است و همچنین این سازمان می تواند الگویی برای همگرایی منطقه ای و وابستگی متقابل باشد و همچنین می تواند به دیگری کشورهای منطقه ای که علایق مشترک سیاسی دارند، نیز تسری یابد.
همگرایی منطقه ای,صلح,توسعه,مرکوسور,آمریکای لاتین
https://journal.iag.ir/article_96713.html
https://journal.iag.ir/article_96713_0d71ee6977d20a5087462f24c2766db6.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
شکل گیری و تکامل سازمان های منطقه ای؛ مورد مطالعه، سازمان همکاری های اقتصادی (اکو)
25
51
FA
امیرحسین
الهامی
0000-0002-8952-9650
دانشآموخته دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران.
amelhami@yahoo.com
کاظم
سجاد پور
ستاد روابط بین الملل، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه، تهران
smksajjad@yahoo.com
بر اساس پتانسیلهای بالای ژئوپلیتیکی و ظرفیتهای فراوان ارتباطی منطقه اکو، اعضا میتوانند همگرایی خود را با محوریت سازمان همکاریهای اقتصادی ارتقاء داده و نقش مهمی را برای این سازمان در توسعه ملی و گسترش صلح و امنیت منطقهای تعریف نمایند. بر اساس مطالعه عوامل مؤثر بر شکلگیری و تکامل سازمانهای منطقهای، خصوصاً اکو، به نظر میرسد، برایند نیروهای درون و برون منطقهای نتوانسته است در راستای تقویت همگرایی منطقهای اکو عمل کند، لیکن مرور وضعیت نیروهای همگرا و واگرا در سازمانهای منطقهای موفق بیانگر اهمیت نقش دیپلماسی چندجانبه و توانمندی نهادی سازمانهای مزبور در حلوفصل موانع همگرایی است. بر اساس تحلیلی کیفی یافتههای کتابخانهای و مصاحبه با خبرگان، متغیرهای تأثیرگذار بر همگرایی و واگرایی اعضای اکو که براساس یافتههای نظری تعریف و شاخصگذاری شده بودند مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که نیل به خودآگاهی منطقهای و درک مشترک از ظرفیتهای و ارزشهای ژئوپلیتیکی در منطقه اکو به بلوغ نرسیده است. همچنین ساختار مناسبات و روابط بازیگران معرف فقدان درک مشترک منطقهای درباره ارزشهای مشترک است. بهرغم برخی موفقیتها در تکامل ساختار و سازمان و اسناد پایه، ضعف در نهادهای سیاسی داخلی اعضا، ضعف در ساختار سازمانی، خصوصاً درباره کارمندان و کارشناسان و نیز برخی ناکارآمدهای سازمانی، بهویژه در دبیرخانه موجب فقدان کارایی متناسب و ضعفهای ساختاری در اکو شده است.
منطقه ژئوپلیتیکی,همگرایی منطقه ای,سازمان منطقه ای,سازمان همکاری های اقتصادی (اکو)
https://journal.iag.ir/article_99147.html
https://journal.iag.ir/article_99147_8050d59e5d2ef5b6e40d32823e17d241.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
بازتاب های فضایی معاهدات حقوقی منطقه ای؛ مطالعه موردی: معاهدات حقوقی اتحادیه اروپا
52
78
FA
مهدی
کریمی
مرکز اسناد فرهنگی آسیا در یونسکو، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، تهران ، ایران.
karimimahdi65@yahoo.com
معاهدات منطقه ای در جهت شفاف سازی و بهینه سازی عملکرد نهادهای منطقه ای شکل می یابند و زمینه را برای هنماهنگی بهتر کشورهای منطقه ای فراهم می آورند. از طرف دیگر معاهدات منطقه ای به سیاست ها و عملکردهای نهادهای منطقه ای مشروعیت می بخشند؛ چرا که هر سیاست اتخاذی نهادهای منطقه ای توسط دولت ها به صورت دموکراتیک و داوطلبانه تایید می گردد. این معاهدات، فضای جغرافیایی مناطق مختلف را تحت تاثیر قرار می دهند و همچنین دارای یکسری بازتاب های مثبت و یکسری بازتاب های منفی نیز دارند. اتحادیه اروپا تلاش کرده است که تمامی سیاست های اعمالی خود را بر معاهدات منطقه ای استوار سازد چرا که این اتحادیه بر حاکمیت قانون بنا نهاده شده است. معاهدات اتحادیه اروپا فضای جغرافیایی منطقه را پس از جنگ جهانی دوم متحول کرده است. این مقاله بحث می کند که معاهدات اتحادیه اروپا یکسری بازتاب های مثبت و یکسری بازتاب های منفی در منطقه به همراه داشته است. بازتاب های مثبت این معاهدات عبارتند از: صلح و امنیت منطقه ای، ایجاد هویت منطقه ای جدید، ایجاد جامعه امنیتی، توسعه و کمرنگ شدن نقش مرزهای ملی. ایم مقاله همچنین این تفکر غالب که همگرایی اروپایی فقط دارای نتایج و بازتاب های مثبت بوده است را به چالش می کشد و عنوان می کند نخبگان و عموم مردم از همگرایی متنفع نمی شوند و حس در حاشیه بودن و محرومیت بخشی از مردم اروپا نیز از بازتاب های نامطلوب و منفی معاهدات منطقه ای و همگرایی حاصله از آن بوده است.
اتحادیه اروپا,معاهدات منطقه ای,بازتاب فضایی
https://journal.iag.ir/article_95587.html
https://journal.iag.ir/article_95587_b11953815ab3e1080021e1203f8412e1.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
بازتاب تاریخ و مؤلفههای تاریخی در پارادایمها و اندیشههای جغرافیای سیاسی
79
109
FA
عمران
راستی
گروه جغرافیا، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، بیرجند، ایران، دانشگاه بیرجند
orasti@birjand.ac.ir
فاطمه سادات
میراحمدی
دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
smirahmadi04@gmail.com
از دیرباز رابطهای عمیق و پیچیده میان تاریخ و جغرافیا وجود داشته است. امروزه نیز اغلب زیرشاخههای علم جغرافیا نیازمند توجه به عامل تاریخ هستند. از زمان ابداع اصطلاح جغرافیای سیاسی، رابطهای عمیق میان رشتۀ جغرافیای سیاسی با تاریخ وجود داشته اما تبیین این رابطه کمتر موردتوجه جغرافیدانان سیاسی قرار گرفته است. مقاله حاضر که از نوع تحقیقات بنیادی-نظری است، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تأثیر عامل «تاریخ» و «مولفههای تاریخی»، در ساخت جغرافیای سیاسی میپردازد. نتایج تحقیق نشان میدهد که چگونگی استفاده از عامل تاریخ و مؤلفههای تاریخی و هدف از توجه به آنها در پارادایمها و دیدگاههای فکری-فلسفی وارد شده به رشتۀ جغرافیای سیاسی، متفاوت بوده است. عامل تاریخ در اندیشههای ارائه شده در قریب به اتفاق دیدگاههای وارد شده به رشتۀ جغرافیای سیاسی نقشی پررنگ داشته است، به گونهای که با حذف عامل تاریخ، بسیاری از تحلیلهای ارائه شده در جغرافیای سیاسی ناقص خواهند بود.
تاریخ,مؤلفه های تاریخی,جغرافیا,جغرافیای سیاسی,دیدگاههای فکری-فلسفی
https://journal.iag.ir/article_99330.html
https://journal.iag.ir/article_99330_257a8579e5268de6a2478df94b6ea276.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
سیاست خارجی روسیه در دریای مدیترانه: چشم اندازها و محدودیت ها
110
121
FA
الکساندر
ارخین
0000-0001-7895-550X
دکترای علوم سیاسی ، رئیس گروه علوم سیاسی و روابط خارجی دانشگاه ایالتی سواستوپول،کریمه، اوکراین.
alex.irhin@mail.ru
اولگا
ماسکلنکو
0000-0002-4162-3162
استادیار علوم سیاسی، پژوهشگر مرکز مدیترانه بزرگ ، دانشگاه ایالتی سواستوپول، کریمه، اوکراین.
kerulen@bk.ru
پس از سال 2014، روسیه به اندازه کافی قدرتمند دیده می شود تا بتواند ضمن تغییر دادن سیاست دفاعی منفعل در منطقه، که پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی پیگیری می شود، در منطقه مدیترانه به عنوان یک بازیگر فعال تأثیر بگذارد . تجزیه و تحلیل اندیشکده های پیشرو ایالات متحده نشان می دهد، استراتژیهای اصلی روسیه از اوایل دهه 2000 در راستای کاهش اثرات تنگنای دریای سیاه شروع شده است. نویسنده چشم انداز ژئوپلیتیکی منطقه را نشان می دهند: که در آن 26 کشور برای تحقق منافع ملی گذشته به (بازیگران) قدرت و موضوعات طبقه بندی می شوند. توجه ویژه ای به ترکیه، یونان، اسرائیل، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا (با موضوع جبل الطارق) شده است. روندها و موازنه هایی که منافع ژئوپلیتیکی روسیه را در منطقه مدیترانه تعریف می کند، در پیوستگی اهداف رهبران نظامی و سیاسی بر اساس روش ژئوپلیتیکی مشاهده می شود. در انتها نوعی از "موازنه روسی" آینده نگر برای تحقق منافع ملی روسیه در منطقه ارائه می شود.
دریای مدیترانه,منطقه دریای سیاه,تعادل قدرت,جغرافیای سیاسی,روسیه
https://journal.iag.ir/article_93709.html
https://journal.iag.ir/article_93709_e46db25d94e002506fa7a8cf061d6284.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
ژئوپلیتیک، هویت و تحلیل گفتمان مناقشات مناطق قبیله ای پاکستان
122
145
FA
آصف،
اقبال دوار
دانشجوی دکتری مطالعات توسعه، مدرسه اقتصاد و مدیریت، لیسبون، پرتغال
iqbaldawar@gmail.com
پس از یازده سپتامبر، ساخت گفتمانی هویت در تفسیر سیاست خارجی از طریق گفتمانها به یک معیار در سیاست بین الملل تبدیل شده است. به اعتقاد نگارنده، تفاسیر توسط گفتمان غالب از طریق متن، سخنان یا رسانه ها ارائه می شود. گفتمانها نه تنها ایجاد کننده روایتی هایی در سطوح ملی و بین المللی هستند، بلکه سیاست های خاصی را نیز منطقی و سایر موارد را غیرقابل تصور می کنند. چیزی که در مناطق قبیله ای پاکستان اتفاق افتاد. هویت اجتماعی و فرهنگی پشتون از طریق گفتمان اصلی به عنوان علت درگیری در افغانستان و پاکستان نادرست نشان داده می شود. این مقاله با استناد به نظریه گفتمان پسا ساختاری لن هانسن، استدلال می کند که ساخت گفتمان هویت پشتون نه تنها ژئوپلیتیک را عقلانی می کند، بلکه تضاد و درگیری در مناطق قبیله ای را نیز توجیه می کند. در ادامه مقاله استدلال می شود که درگیری در منطقه باید به عنوان یک مبارزه قدرت منطقه ای برای خدمت به اهداف ژئواستراتژیک بازیگران تلقی شود.
گفتمان پساساختارگرایی,تعارض,هویت,طالبان
https://journal.iag.ir/article_97971.html
https://journal.iag.ir/article_97971_a3560bb4c9a8639b4b5a9120beda9260.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
بنیانهای حل و فصل منازعه سیاسی- قومی در ناگرنو و قره باغ
146
162
FA
لینا
کلمبگوف
0000-0002-3159-3852
مدرس، گروه علوم سیاسی و اجتماعی، دانشکده تاریخ و حقوق، دانشگاه ایالتی اوستیای جنوبی، اسخین والی، اوستیای جنوبی.
kulumbegova.lina@rambler.ru
این مقاله با تأکید بر لزوم یافتن راههای جدید برای حل مشکلات درگیری های قومی و سیاسی جاری در دوره پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به بویژه مناقشه قومی-سیاسی در ناگورنو و قرهباغ می پردازد.
هدف از این تحقیق، تدوین اصول برای حل و فصل مناقشه قومی-سیاسی در ناگورنو و قرهباغ است. درگیری در قره باغ به دلیل ناقص بودن و احتمال ورود به مرحله خطرناک رویارویی مسلحانه، به جستجوی مستمر برای یافتن راههای خروج از اوضاع پیچیده نیاز دارد، همچنان اهمیت دارد. در همین زمینه ، تحقیقات بسیاری در این خصوص و در موقعیت های مختلف انجام شده است. در نتیجه این مطالعه، اصول حل و فصل مناقشات قومی و سیاسی در ناگورنو و قرهباغ برجسته تر شد. اهمیت مطالعه بیشتر در مشکلات تحقیق در کشورهای که به رسمیت شناخته نشده اند می باشد و این در شرایطی است که اهمیت آنها در نقشه جهانی روز به روز بیشتر آشکار می شود.
قره باغ,خودمختاری,جدایی طلبی,حاکمیت,مشروعیت
https://journal.iag.ir/article_96572.html
https://journal.iag.ir/article_96572_c0998aaea62f3a487676170886de1c4f.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
بنیانهای فرهنگی منازعة ایران و عربستان
181
163
FA
مرتضی
نورمحمدی
https://orcid.org/00
استادیار روابط بینالملل، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
mnourmohammadi@atu.ac.ir
آناهیتا
سیفی
استادیار مطالعات زنان، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
a.seifi@atu.ac.ir
ایران و عربستان سعودی، تقریباً از دهه 1950 به این سو، یکدیگر را به عنوان یک رقیب در نظر گرفتهاند. رقابت ایران و عربستان، زمینه گستردهای را دربرمیگیرد. این زمینه رقابت در کنار شماری از عوامل مادی و معنوی سبب بروز تنش و تیرگی در روابط تهران ـ ریاض شده است. هراس این دو کشور متأثر از معنای غیرواقعی است که آنها به مبانی و مؤلفههای فرهنگی یکدیگر بخشیدهاند. در اثر این معنادهی، منظومهای از معنا در ذهن آنان برساخته گردیده است که میتوان آن را یک «گفتمان» نامید. این گفتمان از مجموعهای عناصر چون مذهب، قومیت، ماهیت نظام سیاسی تشکیل شده است. این تحقیق در پی واکاوی نقش و جایگاه فرهنگ در تکوین منازعه در روابط ایران و عربستان است و این سؤال را مطرح می سازد که فرهنگ چه جایگاهی در تکوین منازعه در روابط ایران و عربستان دارد؟ فرضیه پژوهش این است که دوگانهسازی عرب/ عجم، دگرسازی شیعه/ سنی، الگوپردازی مداخله و رویکرد محافظهکاری/ انقلابی از بنیانهای فرهنگی منازعه در روابط ایران و عربستان است.
ایران,عربستان سعودی,منازعه,فرهنگ,غیریت
https://journal.iag.ir/article_98928.html
https://journal.iag.ir/article_98928_7b5e50b1201ff7d45fbd74790c3d1855.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
15
56
2019
12
22
کلان روایتها و توسعه در ایران: نقد و بررسی رهیافت فرهنگ سیاسی
184
205
FA
ابراهیم
عباسی
گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز
e.abbassi.ir@gmail.com
این مقاله بر آنست که یکی از کلان روایتها را در تحلیل موانع توسعه در ایران به بحث گذارد. رهیافت فرهنگ سیاسی رهیافتی ساختاری، روانشناحتی است که بر تعیینکنندگی فرهنگ در توسعهیافتگی تاکید دارد و موانع توسعه را به فرهنگ تقلیل می دهد. تجویز آن گذر از سنت به تجدد و دادههای آن نیز عناصر روانشناختی و امثال و حکم است. این رهیافت توسط برخی سفرنامه نویسان و دیپلماتها برای شناخت جهان سوم اتخاذ گردید و بعدا محققان علوم سیاسی بر اساس این داده ها به نظریهپردازی پرداختند. سوال مهم این مقاله چرایی کاربست این رهیافت، پیامدها و ناکارآمدی آن برای فهم موانع توسعه در ایران میباشد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد رهیافتهای کلاننگر از جمله فرهنگ سیاسی در تحلیل تحولات ایران بخاطر تقلیلگرایی، ذاتگرایی، عامگرا بودن، عدم توجه به پیچیدگی جوامع و ... ناکارمد هستند. بنابراین برای شناخت ایران باید از روایتهای کلان گذر کرد و از روایتهای خرد مدد جست. روش تحقیق تبیینی با استفاده از مطالعات اسنادی و نقد و بررسی آثار منتشره در چارچوب این رهیافت است.
فرهنگ سیاسی,ایران,کلانروایت ها
https://journal.iag.ir/article_100458.html
https://journal.iag.ir/article_100458_ea202fb262f490f48dc143bc34dc6628.pdf