انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
تبیین نظری مفهوم منطقه استراتژیک پس از جنگ سرد
1
19
FA
محمدرضا
حافظ نیا
ـ استاد جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس
عزت الله
عزتی
ـ دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
احسان
لشکری
ـ استادیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه یزد
به طور کلی شاخصیابی و مصداق شناسی مفهوم منطقه استراتژیک همواره یکی از دلمشغولیها و دغدغه های فکری اندیشمندان حوزه ژئوپلیتیک بوده است. آنها همواره کوشیده اند با توجه به شرایط گوناگون، شاخصها و مصادیق مختلفی را برای این مفهوم مطرح نمایند و دولتمردان و سیاستمداران را برای دسترسی و تسلط بیشتر بر این مناطق ترغیب نمایند. بدیهی است این مفهوم نیز همانند دیگر مفاهیم مطرح در حوزۀ ژئوپلیتیک از ماهیت سیال و پویا برخودار بوده و در طی زمان در نتیجه تغییر نوع دیدگاه حکومتها نسبت به سرچشمه ها و منابع تولید قدرت و رقابت دچار بازساخت و بازتعریف می گردد. در این راستا به نظر می رسد که با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی شاخصهای مفهومی این موضوع با شاخصهای متناظر با آن در قبل از این دورۀ زمانی یکسان نباشد، که در سالیان اخیر کمتر به آن پرداخته شده است. همین عامل سبب تولید نوعی اغتشاش نظری در چگونگی به کار بردن این مفهوم در متون گوناگون گردیده است. از اینرو در این مقاله کوشش گردیده که با رویکردی توصیفی – تحلیلی شاخصهای مفهومی این مفهوم در بازۀ زمانی بعد از جنگ سرد استخراج گردد. یافته های تحقیق نمایانگر آن است که امروزه حوزههای جغرافیایی ظهور جریانات، شبکه ها و فرایندهای بزرگ مقیاس و جهانی می تواند به مثابه منطقه استراتژیک در نظر گرفته شود.<br />
منطقه استراتژیک,رقابت,قدرت,ژئوپلیتیک
https://journal.iag.ir/article_55862.html
https://journal.iag.ir/article_55862_583dfb8ae2e89a60d7c059a3a68b585b.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
تغییرات اقلیمی و چالشهای ژئوپلیتیکی قطب شمال
20
55
FA
دره
میرحیدر
- استاد جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
زهرا
پیشگاهی فرد
- استاد جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
بهادر
غلامی
- دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
قاسم
عزیزی
- استاد اقلیمشناسی، دانشگاه تهران
امیرحسین
رنجبریان
- استاد حقوق بینالملل، دانشگاه تهران
تغییرات اقلیمی پیامدهای ژئوپلیتیکی مهمی را بهدنبال دارند. در دهه گذشته مهمترین تغییر اقلیمی گرم شدن کره زمین بوده است. با گرم شدن کره زمین یکی از مناطقی که اهمیت آن افزایش یافته، قطب شمال است. قطب شمال در طول چند دهه گذشته حدود دو برابر بیشتر از بقیه جهان گرمتر شده است و پیشبینی میشود در اواخر دهه 2030 این منطقه عاری از یخ گردد. این تغییرات اقلیمی قطب شمال را به جبهه مرکزی دیدگاههای ژئوپلیتیکی جدید جهان تبدیل کرده و فرصتها و چالشهایی را ایجاد کرده است. قطب شمال دارای ذخایری عظیمی از منابع طبیعی است و با ذوب یخها برای اولین بار در تاریخ مدرن در مقیاس وسیعی دسترسی به این منابع بهویژه هیدروکربنها امکانپذیر میشود؛ همچنین با کاهش کلاهک یخی، مسیرهای دریایی جدیدی بهوجود میآید که با کوتاه کردن مسیرهای دریانوردی، تجارت و ژئوپلیتیک جهانی را تغییر خواهند داد. این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و نقطه تمرکز آن این مسئله است که در شرایط جدید قطب شمال با چه چالشهای ژئوپلیتیکی مواجه است. نتایج تحقیق نشان میدهد قطب شمال با چالشهایی ماننداختلافات ارضی و ادعاهای متداخل بر سر فلات قاره، افزایش نظامیگری در قطب شمال، تمایلات استقلالطلبانه جوامع بومی، اختلافات بر سر نحوه عبور و مرور از گذرگاههای دریایی و ... مواجه است و این چالشها ناشی از تمایلات قلمروخواهانه کشورهای ساحلی و غیرساحلی و جوامع بومی میباشد.<br />
تغییرات اقلیمی,قطب شمال,انرژی,چالشهای ژئوپلیتیکی
https://journal.iag.ir/article_55863.html
https://journal.iag.ir/article_55863_9a3a148bc0a9795557da4588ae52780c.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
تبیین ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس مبتنی بر انرژیهای فسیلی
56
75
FA
محمدباقر
قالیباف
ـ دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
سید محمد
یعقوبی
ـ کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
ابوالقاسم
محمودی
ـ کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
منطقه خلیج فارس یکی از مناطقی است که جزو اهداف اصلی سیاست خارجی ایران می باشد. آنچه اهمیت منطقه را بیشتر کرده است، وجود ذخایرعظیم انرژی های فسیلی و دست یابی تقریبی تمامی کشورهای حاشیه آن به این ذخایر می باشد. وجود میادین مشترک نفتی و گازی، رقابت بر سر بازاریابی و فروش این محصولات و اختلاف نظرات فراوان بر سر میزان تولید نفت و گاز در مجامعی چون اوپک، موجب شده است که یک پدیده ژئوپلیتیکی بتواند بر سیاست خارجی میان کشورهای این منطقه تأثیری عمیق و قابل تأمل بگذارد. نتایج نشان می دهد با استناد به مطالعه سه عامل میادین مشترک، رقابت بر سر میزان تولید و دست یابی به ریاست اوپک، چالش های سیاست خارجی ایران در قبال انرژیهای فسیلی می تواند در سه رویکرد شکلگیری و اجرا شود: رویکرد تقابلی، تعاملی و مسابقه. در منطقه خلیج فارس بهدلیل تفاوت در نوع مسائل انرژی، شاهد رویکردهای مختلفی بوده ایم.<br />
ژئوپلیتیک انرژی,سیاست خارجی,انرژیهای فسیلی,خلیج فارس
https://journal.iag.ir/article_55864.html
https://journal.iag.ir/article_55864_f6760eb573c67bfc14094ceda9df692d.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
بررسی و شناسایی متغیرهای مؤثر بر بی ثباتی نظام سیاسی
76
94
FA
سید هادی
زرقانی
- دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد
هادی
اعظمی
- دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد
راحله
احمدی
- دانشآموخته کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد
مهم ترین دغدغه هر حکومت و نظام سیاسی دست یابی به ثبات و امنیت پایدار است. ثبات سیاسی حکومت عبارت است از اینکه ماهیت نظام سیاسی علیرغم وجود برخی نوسانها و گذر از بحرانهای مختلف، ثابت و پایدار باقی بماند.از طرفی، هر نظام سیاسی پویا در تعامل با محیط داخلی و خارجی خود، به ناچار درگیر تنشها و بحران هایی می شود که اگر نتواند آنها را مدیریت نماید نظام سیاسی دچار بی ثباتی شده و امنیت آن بهشدت در معرض تهدید قرار می گیرد. بررسی و شناخت متغیرهای مؤثر بر بی ثباتی نظام سیاسی از جمله روشهای مهمی است که می توان تا حد زیادی در کنترل و مدیریت آنها نقش آفرینی کرد. در این پژوهش، مهمترین متغیرهای مؤثر بر بی ثباتی نظام سیاسی، در قالب سه دسته متغیرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامه)گردآوری شده است و 146 متغیر با توجه بهنظر نخبگان و صاحبنظران معرفی و مورد آزمون قرار گرفت، سپس متغیرها وزن دهی و رتبه بندی شده اند و مهمترین متغیرها در هر عامل شناسایی شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد در عامل سیاسی، وقوع انقلاب، کودتا، جنگ داخلی، کاهش مشروعیت رژیم؛ در عامل اجتماعی– فرهنگی، بروز آشوبهای شهری، نابرابری اجتماعی، فساد اداری– مدیریتی، کمبود آزادیهای مدنی و سرانجام در عامل اقتصادی؛ نرخ بالای بیکاری، فساد مالی در نظام سیاسی-اداری، افزایش فقر و محرومیت و تبعیض اقتصادی مهمترین و تأثیرگذارترین متغیرها بوده اند.<br />
ثبات سیاسی,بی ثباتی سیاسی,نظام سیاسی
https://journal.iag.ir/article_55865.html
https://journal.iag.ir/article_55865_29d016df858f1cfeb61aa35d219d606a.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
تبیین رویکردهای قومیتی در شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری
95
121
FA
عطاالله
عبدی
- استادیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی
رضا
رحیمی
- دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی
محمد
عیوضی
- دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی
اگر همدلی و همزیستی مسالمتآمیز و برادرانه گروه های زبانی و مذهبی در ایران را بهعنوان قاعده تاریخی حاکم بر مناسبات آنها با همدیگر بدانیم، در کنار آن برهه هایی نیز وجود داشته است که همزیستی میان ملت ایران دست مایه رقابت های میان نخبگان برای دستیابی به فرصت های سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. در این بین انتخابات بهعنوان پدیده ای سیاسی- اجتماعی عرصه خوبی برای مشاهده ورود نخبگان ابزارگرا در این زمینه بوده است.روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و دادهها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای (کتب، نشریات، آرشیو روزنامه ها و اینترنت) گردآوری شده است. همچنین نقشه ها و نمودارهای مورد نیاز این پژوهش با استفاده از نرم افزارهای GIS و Excel تهیه شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که طلیعه داران این جریان هیچگاه نتوانسته اند اقبال اکثریت ملت را با خود در کسب رأی همراه نمایند و میزان موفقیت افراد در کارزارهای انتخاباتی نه بر پایه شعارهای قومگرایانه بلکه بسته به توفقیق آنها در طرح مسائل و معضلات ملی است از اینرو مقاله حاضر در پی بررسی این مسئله است که ورود برخی از نامزدهای ریاست جمهوری به عرصه تحریک مسائل قومی از منظر گروه های زبانی- مذهبی در ایران چه بازخوردهایی داشته و آنها چه بهره ای از این موضوع برده اند.<br />
انتخابات ریاست جمهوری,نخبگان سیاسی,ابزارگرایی,اقوام,ایران
https://journal.iag.ir/article_55866.html
https://journal.iag.ir/article_55866_ddcfa3c0abbe2293019aa7363341895c.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
تبیین نشانگان قدرت و تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران
122
148
FA
حمیدرضا
محمدی
- استادیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی
قدرت نظامی و اقتصادی بهمثابه قدرت سخت میتوانند دیگران را به تغییر مواضع خود سوق دهند. قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب آنچه می خواهید، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش. در دوره پس از انقلاب، اقدامات آمریکا به دفعات امنیت ملی ایران را به خطر انداخته است. در طول حدود هفت دهه گذشته ایران و آمریکا در مناسبات دوجانبه خود با فراز و فرودهایی بسیار روبرو شده اند. از اتحاد استراتژیک تا قطع روابط و درگیری نظامی را می توان در پرونده مناسبات این دو کشور مشاهده کرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی تغییر در ابزارهای اعمال قدرت و تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران انجام پذیرفته است. بر اساس یافته های تحقیق مناسبات آمریکا با ج.ا.ایران نشاندهنده این واقعیت است که در دهه اول پیروزی انقلاب، آمریکا بیشتر از قدرت سخت علیه ایران استفاده کرده است که نمونه بارز آن، تحریمهای اقتصادی، حمله به طبس و همکاری آمریکا با عراق در طول جنگ تحمیلی و وقوع درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم نظامی این کشور با ایران است. با شکست آمریکا در کاربرد قدرت سخت علیه ایران، این کشور به استفاده از قدرت نرم توجه بیشتری کرده است. برهمین اساس سیاست آمریکا در برابر ایران بهویژه پس از یازده سپتامبر آمیزه ای از شاخصهای نرم و سخت است که یکی در مقام بسترساز، مکمل و توجیه کننده دیگری عمل می کند.<br />
ایران,آمریکا,سیاست خارجی,قدرت سخت,قدرت نرم. قدرت دارای دو لایه سخت و نرم است
https://journal.iag.ir/article_55912.html
https://journal.iag.ir/article_55912_750bc975b0d6cff8efbc6aa6ffbb9083.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
تبیین کارکردهای جُستار ناحیه در دولت یکپارچه
149
175
FA
حمیدرضا
نصرتی
- دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی
جواد
کاویانی راد
- دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی
خشکی کره زمین میان بیش از دویست واحد سیاسی- فضایی ناهمگون از منظر جمعیت و سرزمین تقسیم شده است. تنوع سرزمینی در قالب مفهوم ناحیه در شکل گیری پدیده های فضایی و جهت دهی به مطالبات ساکنان نقش بنیادی داشته و نمودهای عینی این تنوع مباحث مناسات فضایی، علت وجودی، همبستگی ملی و پیوستگی سرزمینی واحدهای سیاسی- فضایی را متأثر کرده است. بر این اساس، ناهمگونی سرزمینی و فرهنگی بخشی از سرشت دولت– ملت هاست که به فراخورِ شدت این ناهمگونی ها، حکومت ها کمابیش درگیر نیروهای واگرا هستند. پژوهش حاضر که سرشتی بنیادی دارد با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و رویکرد تبیینی مفهوم جغرافیایی ناحیه و گونه های ناحیه گرایی را برای تبیین تنوع فرهنگی- سرزمینی نظامهای سیاسی یکپارچه مورد بررسی قرار داده است. یافته های تحقیق گویای آن است که گونه های مختلف ناحیه گرایی گاه حکومت و گاه کشور را به چالش می کشانند. در این میان، ناحیه گرایی اقتصادی و فرهنگی که ناظر بر ناخرسندی ساکنان نسبت وضعیت موجود است، منتقد مشروعیت حکومت است و خواستار اصلاح رویکردهای حاکمیتی است و ناحیهگرایی سیاسی، چالش انگیزترین گونه ناحیه گرایی است که طی آن همبستگی ملی و یکپارچگی سرزمینی به چالش کشیده می شود.<br />
کشور,دولت یکپارچه,ناحیه,ناحیهگرایی
https://journal.iag.ir/article_55914.html
https://journal.iag.ir/article_55914_d9960aee76c604db6e273a1eb7734a3e.pdf
انجمن ژئوپلیتیک ایران
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
2538-3698
10
35
2014
09
23
سازماندهی سیاسی فضا در ساختارهای بسیط
176
199
FA
زهرا
احمدیپور
- دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس
یحیی
میرشکاران
- دانشآموخته دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس
برنارد
هورکاد
ـ استاد جغرافیا، مرکز ملی تحقیقات علمی، پاریس، فرانسه
تقسیم قدرت بین مرکز و نواحی پیرامون و ناحیه بندی سیاسی درون کشور نتیجه تفکر و اندیشه نظام سیاسی هر کشور است. قدرت حکومت بهصورت افقی بر سرزمین جریان پیدا می کند. از اینرو اداره سرزمین و چگونگی آن از مهم ترین امور کشورداری است که باید بر اساس مؤلفه های کارآمدی باشد که بتواند به وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور منجر شود. تقسیمات کشوری چارچوب و استخوان بندی سرزمینی کشور بهعنوان بستری برای تأمین امنیت ملی، کشوری و ناحیه ای بهموازات مهیاسازی شرایط مطلوب برای توسعه متوازن و متعادل تمامی مناطق کشور می باشد. لازمه چنین بستری، شناسایی، نگاه همه جانبه و سیستماتیک به مقوله سازماندهی فضا و عوامل و مؤلفه های آن می باشد تا بتواند تمامی جریان های حرکتی موجود در سطوح مختلف ساختار سیاسی فضا(کشور) را پوشش دهد. پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکردی سیستماتیک تقسیمات کشوری را بهعنوان یک سیستم که بستر و زیر بنای ساختار سیاسی(کشور) بوده و حیات و تحرک زیرسیستمی با جریان بر روی آن تداوم می یابد را مورد بررسی قرار داده و به ارائه الگوی سازماندهی سیاسی فضا در ساختارهای بسیط (تمرکزگرا) بپردازد. نتایج نشان می دهد الگوی سیستمی در ساختارهای بسیط به دو شکل تعادل و عدم تعادل فضایی خود را نشان می دهد؛ لذا توجه سیستمی به مؤلفه ها و شاخص های تأثیرگذار در فرایند سازماندهی باعث شکل گیری جریان مداوم و پایدار روابط فضایی شده و سیستم سیاسی کشور را تحکیم می نماید.<br />
سازماندهی سیاسی فضا,الگوی بسیط,ساختار سیستماتیک فضا,تقسیمات کشوری
https://journal.iag.ir/article_55915.html
https://journal.iag.ir/article_55915_6d7f13c285be08bcd7d021120e8b580d.pdf