2024-03-29T16:43:21Z
https://journal.iag.ir/?_action=export&rf=summon&issue=6921
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
تفاوتهای راهبردی سواحل ایران
یدالله
کریمیپور
حمیدرضا
محمدی
محسن
عزیززاده طسوج
ندیمه
سلیمنژاد
مناطق ساحلی بهعنوان فصل مشترک و محل تلاقی دو زیست بوم خشکی- دریا، دارای ویژگیهای بسیار متفاوتی از دیگر نواحی زمین است. این نوارها از سده شانزدهم با آغاز انقلاب دریانوردی، آرام آرام به کانون و هسته سیستم نوین جهانی تبدیل شدند. چنانکه از نیمه دوم سدة گذشته با ساحلی شدن اقتصاد، جمعیتها و فعالیتها بهسوی آن کشیده شدهاند. بهعنوان نمونه تا سال 2010، حدود 7/3 میلیارد از جمعیت زمین در 100 کیلومتری ساحل زندگی میکردند.اما تا جایی که به کرانههای ایران برمیگردد، بهدلیل فضای امنیتی چیره بر دریا و کرانهها بویژه در محور جنوب، چشماندازها پیچیده بوده و نیازمند شناختی همهجانبه است. این کرانهها با در اختیار داشتن تمام صادرات نفتی، بیشتر میدانهای نفت- گاز، محورهای بازرگانی، ماهیگیری، ترانزیت و نیز کُنشهای نظامی، در واقع پایههای استراتژیک ایران بهشمار میروند. این در حالی است که جز در مفهوم ساحل بودن، هیچ شباهت چشمگیری میان سه کرانه دریایی ایران از دیدگاه کارکردهای استراتژیک بهچشم نمیخورد.
Coastal zone
Strategic differences
Iran
2016
03
20
1
23
https://journal.iag.ir/article_55785_b2024bf035032823304e43134ba9b5ba.pdf
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
رهیافت همتکمیلی، مبانی و کارکردهای آن با تأکید بر منطقه جنوبشرق ایران
محمود
واثق
سید یحیی
صفوی
سید سلمان
حسینی
میزان و نحوه توزیع منابع محیطی و جغرافیایی در سطح زمین فاقد الگوی همسان بوده و از نابرابریهای گسترده برخوردار است .بههمین جهت، هیچ مکان جغرافیایی بر روی زمین وجود ندارد که به تنهایی قادر به تأمین همه نیازهای ضروری ساکنان خود باشد. از اینرو همه مکانها برای بهدست آوردن نیازمندیهای خود بهطور جدی به مکانهای دیگر وابستهاند. پرسشی که در این زمینه مطرح میشود آن است که، مکانهای جغرافیایی چگونه و با اتکا به چه مکانیسمی میتوانند به رفع نیازهای خود بپردازند؟ در پاسخ به این پرسش، طی نوشته حاضر، رهیافتی موسوم به «رهیافت همتکمیلی» پیشنهاد و ارائه شده و هدف اصلی این مقاله نیز تبیین و معرفی ابعاد نظری و کارکردی رهیافت فوق است. از آنجا که همه مکانها ی جغرافیایی واجد دو دسته از مؤلفههای محیطی شامل: 1- منابع و مزیتهای محیطی؛ 2- کاستی، ضعف و محدودیتهای محیطی میباشند، لذا میتوانند از طریق برقراری همکاری و مناسبات دو سویه، چرخهای از تعاملات همتکمیلی را پدید آورند که طی آن، هر مکان جغرافیایی مکمل مکان دیگر محسوب گردد. در حقیقت هدف اصلی این رهیافت آن است که، روابط مبتنی بر رقابتهای غیرسازنده میان مکانها را به روابطی توأم با رفاقت و همکاری تبدیل نماید و روشن است در اینصورت، دستیابی به سطوح قابل قبولی از توسعه متوازن ، ثبات و امنیت پایدار در محیطهای جغرافیایی در دسترس خواهد بود.از آنجا که رهیافت مزبور ماهیتی کاربردی و حل مسأله دارد؛ لذا از قابلیت تبیینکنندگی نظری و سازماندهی عملی بالایی برخوردار بوده و امکان بهکارگیری آن در همه مقیاسهای جغرافیایی از خردترین سطوح فروملی تا بالاترین سطوح فرا ملی وجود دارد. همچنین بهطور مشخص در چهار حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و امنیت قابل پیادهسازی است. طی مقاله حاضر، نحوه پیادهسازی رهیافت مذکور در خصوص ناحیه جنوب شرق ایران و با هدف حل مسأله توسعهنیافتگی این منطقه از کشور و نیز تعیین مناطق مکمل داخلی و خارجی آن و زمینههای مشارکت و همتکمیلی این منطقه با مناطق مکمل، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
strategy
Complementary approach
Interdependency
Geographic resources
South east of Iran
2016
03
20
24
59
https://journal.iag.ir/article_55786_a18ae7ab39c198e051535eb0107f7ddd.pdf
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
بررسی نقش تقسیمات کشوری در توسعه ناحیهای (مطالعه موردی: شهرستانهای بوانات و خرم بید)
زهرا
احمدیپور
حسن
جعفرزاده
مهدی
پورطاهری
مهدی
کریمی
سازماندهی سیاسی فضای هر کشور در قالب تقسیمات کشوری به اجرا در میآید. در واقع تقسیمبندی سیاسی- اداری در هر کشوری، اساسی برای سازماندهی سیاسی و اداره آن کشور است. سیستم تقسیمات بهینه و کارآمد، عاملی مهم در افزایش کارآیی سیستم مدیریت سیاسی فضا در کل کشور است. با توجه به اینکه مدیریت سیاسی فضای یک کشور از طریق تقسیمات اداری- سیاسی صورت میگیرد، سیستم تقسیمات کشوری بهینه که اساس برنامهریزیها را در سطوح ناحیهای و ملی تشکیل میدهد میتواند موجب کاهش نابرابریها و توسعه متوازن همه نواحی یک کشور شود. بنابراین کارآمدی آن زمانی محقق خواهد شد که بتواند بستر مناسبی را برای رشد و توسعه متوازن همه نواحی فراهم نماید. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا تقسیمات کشوری منجر به توسعه شهرستانهای بوانات و خرم بید شده است؟ روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و بهصورت طرح ماقبل و مابعد یا پانل گذشتهنگر میباشد و بنابراین شاخصهای توسعه در ارتباط با عوامل تقسیمات کشوری در دو دوره زمانی قبل و بعد از ایجاد شهرستان مورد مقایسه قرار گرفته است.نتایج این تحقیق نشان میدهد که اگرچه ارتقای سطح سیاسی و تشکیل شهرستان در سطح پایین و بیشتر بهصورت تراکمزدایی و بیشتر بهلحاظ اداری و در سطح پایین مالی و سیاسی بوده است، اما همین میزان هم نتایج مثبتی داشته و منجر به توسعه شهرستانهای شکل گرفته شده است. لازم به ذکر است که اصولاً نمیتوان گفت ارتقای سطح سیاسی در همه نواحی راه حل توسعه است. ارتقای سطوح سیاسی در مناطقی میتواند منجر به توسعه شود که اولاً آن منطقه پتانسیلها و استعدادهای لازم را جهت ارتقا داشته باشد و ثانیاً ارتقای سطوح سیاسی مبتنی بر تمرکززدایی و قویتر ساختن واحدها از طریق اعطای قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی به آنها در جهت رفع نیازها، ایفای یک نقش مهمتر و توسعه آنها باشد.
Administrative divisions
Development
Decentralization
Bavanat
Khorrambid
2016
03
20
60
82
https://journal.iag.ir/article_55787_006c8de625f008298697bc11a49cc47f.pdf
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
بررسی سیمای انسانی مرزهای خاورمیانه و شمال آفریقا
حسین
مختاری هشی
گلناز
ناصرالاسلامی
نقش عوامل جغرافیایی در بروز تنش بین کشورها بسیار قابل توجه است. بویژه از آن جهت که تنش بر سر عوامل جغرافیایی در زمره بحرانهای ژئوپلیتیکی قرار میگیرد که این بحرانها بسیار دیر پا بوده و بهخاطر اینکه پای ارزشهای جغرافیایی در میان است، حکومتها نیز کمتر میتوانند در گفتگوهای سیاسی بر سر این موضوعات بده بستان کنند. چرا که در داخل کشور متهم به خیانت به سرزمین و منافع ملی میشوند. در طول قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم تنشهای بسیاری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بهوقوع پیوسته استکه منشاء بسیاری از آنها بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به عوامل جغرافیایی و بویژه مرزها مرتبط است. مرزهای خاورمیانه و شمال آفریقا عمدتاً محصول توافق استعمارگران بوده و بدون توجه به سیمای انسانی ترسیم شدهاند و در موارد بسیاری انسانهای متعلق به قوم، زبان و مذهب و... را از هم جدا کردهاند و از نوع مرزهای تحمیلی محسوب میشوند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی، بهدنبال تحلیل وضعیت خطوط مرزی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در ارتباط با سیمای انسانی مرزهای این منطقه میباشد. برای این منظور 53 خط مرزی در این منطقه به طول 31569 کیلومتر مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج آن در قالب جداول و نمودارها ارائه شده است که حاکی از تحمیلی بودن اکثر مزرهای این منطقه و عدم تطابق آنها با سیمای انسانی درزمینههای قومی، زبانی و مذهبی میباشد.
Boundary
Superimposed boundaries
Human feature of boundaries
the Middle East
North Africa
2016
04
20
83
103
https://journal.iag.ir/article_55788_1866bea9f9646f1533116f8537debf0c.pdf
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
سوداگری شهری و واگرایی فضایی تحلیل تحولات فضایی کلان شهر تهران مبتنی بر اقتصاد نفت
جواد
ایمانی شاملو
مجتبی
رفیعیان
هاشم
داداشپور
مفهوم فضا و تحولات فضایی از موضوعات پرچالشی است که در عرصه علوم مختلف نظیر جغرافیا، برنامهریزی شهری و طراحی شهری مطرح است و بهمنظور تبیین و روشنگری در این عرصه، طی چند دهه گذشته رویکرد و مفاهیم مختلفی شکل گرفتهاند که بحث حول عنصر قدرت(سیاست) از مهمترین آنهاست و در ادامه بحث های انتقادی و در قالب رویکردهایی نظیر اقتصاد سیاسی فضا معرفی شده است که با تعمیمی فضایی از رهیافت رادیکالی اقتصاد سیاسی- انتقاد از مناسبات سرمایه داری در حوزه فضا- به واکاوی و پویش در این حوزه می پردازد، لذا برای تطبیق رویکرد اقتصاد سیاسی فضا در کشورهای متکی بر اقتصاد نفت، مؤلفههای فضایی منبعث از نظام سرمایه داری ازجمله سوداگری در تولید فضا و بهتبع آن جدایی گزینی های فضایی در کلان شهر تهران موردمطالعه قرار گرفته است. نتایج نیز گرایشهای سوداگرانه و رانتجویانه در فعالیتهای ساختمانی را آشکار کرده است که شکاف و جدایی گزینی شمال و جنوب تهران نیز پیامد این گرایشها می باشد.
Urban Spatial Evolution
Political Economy of Space
Speculation
Oil-Based Economy
Tehran
2016
03
20
104
135
https://journal.iag.ir/article_55789_281d21ebc98c104197029d9aa29a18fe.pdf
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
بررسی میزان تأثیرگذاری جابجایی برخی از کارکردهای شهر تهران در ساماندهی وضعیت پایتخت در ایران
عیسی
ابراهیمزاده
میرنجف
موسوی
علی
باقری کشکولی
شهرهای پایتختی در کشورهای در حال توسعه بهدلیل تمرکز بالای عملکردها، بهلحاظ مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی دچار مشکلات عدیدهای هستند و نقشهای بسیار مهمی در حیات این کشورها دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر جابجایی برخی از کارکردهای شهر تهران در راستای ساماندهی پایتخت است. روش پژوهش تحلیلی- اسنادی، جامعه آماری کارشناسان مسائل اقتصادی و اجتماعی و حجم نمونه 36 نفر بر مبنای نمونهگیری خوشهای است. ابزار جمعآوری دادهها مصاحبه و پرسشنامه است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از مدل تحلیل مسیر و آزمونهای آماری استنباطی استفاده شده است. یافتههای تحقیق بر اساس مدل تحلیل مسیر نشان میدهد، جابجایی مرکزیت علمی – آموزشی و دانشگاهی، مرکزیت صنعتی، مرکزیت جمعیتی و گردشگری به ترتیب با میزان 827/0، 769/0، 743/0 و 741/0 دارای بیشترین تأثیر در ساماندهی پایتخت میباشند. همچنین بر اساس ضرایب همبستگی گام به گام، جابجایی کارکردهای علمی- آموزشی با مقدار 902/0 در گام اول بیشترین تأثیر را در ساماندهی مؤلفههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی- اداری و فرهنگی پایتخت دارد. بهگونهای که جابجایی مرکزیت علمی- آموزشی که شامل مراکز دانشگاهی، قطبهای علمی- پژوهشی، مراکز کتابخانهای بهتنهایی 63 درصد از واریانس ساماندهی پایتخت را تبیین کرده است و در نتیجه ارتباط بین جابجایی این کارکردها از پایتخت و ساماندهی پایتخت در سطح 99 درصد معنادار میباشد. بهعبارت دیگر بهازای یک واحد افزایش در جابجایی کارکردهای علمی و آموزشی در ساماندهی پایتخت به میزان 864/0 واحد دگرگونی حاصل میگردد. بنابراین همزمان با انتقال این کارکردها باید برنامهریزیهای دقیقی بر روی کنترل شدید مهاجرتها به تهران، افزایش سرمایهگذاریهای زیرساختی در سایر شهرها، افزایش امکانات آموزشی و ایجاد جاذبه برای ماندگاری نیروهای متخصص صورت گیرد تا تأثیر انتقال چنین کارکردهایی را خنثی نکند.
Centralization
Capital city
Organizing
Transfering of functions
Tehran
2016
03
20
136
165
https://journal.iag.ir/article_55790_5b1478772b48d420933045d49bdd431a.pdf
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
تأثیر تحولات جهان عرب بر سیاست منطقهای ایران و ترکیه
سید حافظ
موسوی
کیهان
برزگر
سید عبدالعلی
قوام
مهدی
ذاکریان
ایران و ترکیه بهعنوان دو قدرت منطقهای پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق همواره بهسوی رقابت با یکدیگر حرکت کردهاند. این مقاله بهدنبال بررسی تأثیر تحولات جهان عرب بر رقابت منطقهای ایران و ترکیه با استفاده از رویکردی واقعگرایانه و امنیت محور میباشد. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که تحولات جهان عرب با تشدید رقابت منطقهای ایران و ترکیه، موجب شکلگیری اتحادها و ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای با محوریت ایران و ترکیه شده است که در یکسوی آن روسیه، ایران، عراق و سوریه و در سوی دیگر ترکیه، عربستان سعودی، قطر و گروههای سلفی قرار دارند. همچنین ناتوانی ترکیه در این مسیر موجب ارتقای جایگاه منطقهای ایران و تعدیل سیاست منطقهای ترکیه خواهد شد.
Arab world upheavals
Regional revalry
Balance of Power
balance of threat
Regional hegemony
2016
03
20
166
188
https://journal.iag.ir/article_55791_b1a6f60cdc5f04bdb8e8cf22cc2876f5.pdf
Geopolitics Quarterly
Geopolitics
1735-4331
1735-4331
1395
12
41
بنیانهای حفظ ثبات سیاسی در عربستان (2015-2011)
اصغر
جعفری ولدانیی
هرمز
جعفری
عربستان سعودی از یک سیستم بسته سیاسی – اجتماعی برخوردار است که در کمتر کشوری میتوان نمونه آن را یافت. در جریان تحولات انقلابی که از سال 2011 در کشورهای اسلامی منطقه شروع و منجر به تغییرات گسترده ای از جمله براندازی چهار دیکتاتور شد، فضای سیاسی عربستان نیز ملتهب گشت. پژوهش حاضر در صدد است که با استفاده از روشی توصیفی- تحلیلی به این سوال پاسخ دهد؛ در شرایطی که در سال 2011 منطقه درگیر انقلابهای مردمی بود، چگونه عربستان توانست ثبات سیاسی خود را حفظ کند؟ در واقع، تحت تأثیر تحولات منطقه، برخی از شهرهای این کشور نیز شاهد اعتراضاتی علیه نظام سیاسی حاکم و درخواست برای اصلاح آن بود، اما همانطور که آنتونیو گرامشی بیان میدارد، بلوک تاریخی موجود در این کشور اجازه گسترش اعتراضات را نداد و ثبات سیاسی در این کشور را حفظ کرد.
Islamic spring
Arabic Spring
Political stability
Wahhabism
Saudi Arabia
2016
03
20
189
216
https://journal.iag.ir/article_55792_1ae035120f60869a080e3942e15b65bb.pdf