2024-03-29T12:13:56Z
https://journal.iag.ir/?_action=export&rf=summon&issue=6957
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
1735-4331
1391
8
26
ارائه الگوی مناسب حکمروایی خوب روستایی در ایران
عبدالرضا
رکنالدین افتخاری
جلال
عظیمی آملی
مهدی
پورطاهری
زهرا
احمدیپور
رهیافت حکمروایی خوب روستایی، فرایند تأثیرگذاری همه ارکان اثرگذار روستایی برمدیریت روستایی با تمام ساز و کارهایی است که بهسوی تعالی و پیشرفت روستا و مردم روستایی حرکت میکند، مقاله حاضر به بررسی وضعیت حکمروایی روستایی در 50 روستای شهرستانهای بهشهر، آمل و چالوس در استان مازندران میپردازد و در پی پاسخگویی به این سوال است که باتوجه به تجارب جهانی، الگو و مدل مناسب مدیریت نوین روستایی مبتنی بر رهیافت حکمروایی خوب روستایی در ایران کدام است؟ برای پاسخگویی به این سوال دیدگاهها و تجربیات جهانی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت و هشت شاخص مهم حکمروایی خوب یعنی مشارکت، مسئولیتپذیری، پاسخگویی، قانونمندی، شفافیت، توافق جمعی، کارایی و اثربخشی و عدالتمحوری در روستاهای نمونه مورد آزمون قرارگرفته و از 500 خانوار روستایی، گویههای هرشاخص با استفاده از طیف لیکرت مورد پرسش قرارگرفت، سپس دادههای بهدست آمده با استفاده از آزمون آماری T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله از آزمون آماری نشان میدهد که حکمروایی خوب روستایی دراکثر روستاهای مورد مطالعه از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و نظام ساختاری روستا برآمده از عدم وجود تعادل یا همزیستی بین کنشگران (دولت، بازار و جامعه مدنی) با تأکید بر رهیافت مکانیکی بهجای رهیافت انسانگرا و نیز برنامهریزی کارشناسانه بهجای برنامهریزی مشارکتی بوده که الگوی پیشنهادی (مطلوب) برای حکمروایی خوب روستایی باید به آن توجه نماید.
حکمروایی خوب روستایی
برنامهریزی مشارکتی
توانمندسازی روستائیان
استان مازندران
ایران
2012
06
21
1
28
https://journal.iag.ir/article_56067_1fea61facff29308b216e8a1c9b90350.pdf
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
1735-4331
1391
8
26
ژئوپلیتیک نوین تشیع در خاورمیانه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
مهدی
جاودانی مقدم
ظهور دومین دولت شیعه در منطقه خاورمیانه پس از حمله آمریکا به عراق، یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ این منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود چرا که با احیای شیعیان و بازنمایی هویت آنان در کشورهای منطقه و تأثیرات سیاسی، ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک آن در ساختار قدرت و امنیت منطقهای، تحولات و تغییرات نوینی در تعاملات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه بهوجود آمده است. این مسئله با عنوان طراحی هلالی شیعی یا شکلگیری ژئوپلیتیک نوین تشیع در خاورمیانه از سوی بسیاری از مقامات رسمی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای مورد تأکید قرار گرفته و با واکنشها و عکسالعملهای آنان نسبت به افزایش قدرت نرم شیعیان و ایران، به تشدید فرقهگرایی در منطقه دامن زده است. بر این اساس، با توجه به اهمیت نقش تحولات جدید ژئوپلیتیک منطقه بر نظم نوین سیاسی، اجتماعی و امنیتی خاورمیانه، مقاله حاضر به ارزیابی تحلیلی چگونگی شکلگیری، هویتیابی و سیاسی شدن پروسه یا پروژه ژئوپلیتیک نوین تشیع در خاورمیانه در قالب دو گفتمان ژئوپلیتیک سلطه و ژئوپلیتیک مقاومت پرداخته و بایستههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه را مورد بررسی قرار داده است.
ژئوپلیتیک شیعه
هلال شیعی
ژئوپلیتیک سلطه
ژئوپلیتیک مقاومت
خاورمیانه
ایران
2012
06
21
29
62
https://journal.iag.ir/article_56068_b1f3bf17ea33ad1bf4ee2a444587a506.pdf
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
1735-4331
1391
8
26
اهداف ژئوپلیتیکی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی
مصطفی
قادری حاجت
حمیدرضا
نصرتی
با فروپاشی نظام دو قطبی، آسیای مرکزی بهعنوان بخش جنوبی از قلمرو هارتلند نظریه مکیندر، هویت جغرافیایی - سیاسی مستقل پیدا کرده و بهعنوان فضای فاقد قدرت تأثیر گذار، به عرصه رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شد فقدان قدرت تأثیرگذار و نوپایی جمهوریهای آن، زمینه ساز دخالت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را در این حوزه استراتژیک فراهم کرده است. قدرتهای یاد شده هر کدام دارای اهداف، منافع و دیدگاهای خاص خود میباشند که شناخت صیح دیدگاههای آنان زمینهساز اتخاذ سیاستهای مناسبتری از جانب دستگاه سیاست خارجی ایران خواهد بود. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانهای در پی تبیین اهداف حضور قدرتهای فوق از منظر ژئوپلیتیک در منطقه آسیای مرکزی است. نتایج حاصله بیانگر این مطلب است که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای مانند ایران، روسیه و چین، علاوه بر هدف توسعه نفوذ خود در منطقه، دارای نگرانیهای امنیتی نیز میباشند و بخشی از نقشآفرینی این کشورها متوجه کسب توانایی بازدارندگی در مقابل تهدیدات در آسیای مرکزی است. ترکیه بهعنوان دیگر قدرت منطقهای است که در حال حاضر با تکیه بر قدرت اقتصادی خود و اشتراکات فرهنگی سعی در نقشآفرینی فعال و مؤثر در منطقه را دارد. آمریکا بازیگر اصلی فرامنطقهای در آسیای مرکزی است که در جستجوی اهداف اقتصادی و ژئواستراتژیک خاص خود است و قصد دارد فرآیندهای منطقهای را با اجرای استراتژی ترکیبی تحت کنترل خود بگیرد. اتحادیه اروپا نیز با توجه به بنیانهای اقتصادی خود حضور موفقی در منطقه دارد. اروپا دارای دیدگاهی عمدتاً تجاری بوده و چندان بهدنبال کسب جایگاه ژئوپلیتیکی در منطقه نیست. اقدامات اسرائیل نیز در منطقه با توجه به اهداف خاص و جذابیتهایی که اسرائیل برای جمهوریهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارد، با موفقیت نسبی توأم بوده است. اسرائیل علاوه بر اینکه توانسته روابط خوبی با منطقه برقرار کند، موفق شده است تا با جلب همکاری کشورهایی همچون ترکیه و ایالات متحده از آنها نیز در جهت پیشبرد اهداف مورد نظر خود بهرهبرداری نماید.
2012
06
21
63
95
https://journal.iag.ir/article_56069_90fba3ef51fd6daefc7030c11dfbce07.pdf
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
1735-4331
1391
8
26
ژئوپلیتیک قدرتهای در حال ظهور (بریک) و چشمانداز سال 2050
فاضله
خادم
قدرتهای در حال ظهور کشورهایی هستند که در طی دو دهه گذشته رشد اقتصادی بالایی داشته و به قطبهای اقتصادی جدیدی در جهان تبدیل شدهاند. این ائتلاف که از آنها به گروه «بریک» یاد میشود، شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین میباشند که یک چهارم مساحت کره زمین، بیش از 40 درصد جمعیت و 45 درصد ذخایر ارزی جهان متعلق به آنها بوده و تصمیمگیریهای آنها در اقتصاد جهانی تأثیرگذار میباشد. از آنجایی که کشورهای عضو «بریک» شتاب بالایی را در اقتصاد خود تجربه کرده و میکنند (این کشورها در دو دهه آینده نیز بهطور میانگین نرخ رشد بیش از 6 درصد را تجربه خواهند کرد) و حداکثر تا سال 2050 به رقبای جدی کشورهای قدرتمند جهان تبدیل خواهند شد.اما مسأله این است که آیا ژئوپلیتیک بریک این ائتلاف را بر طبق معیارهای قدرت ملی نیز، در حال و آینده، بهعنوان قدرتهای در حال ظهور مطرح میکند؟ مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، در صدد پاسخ به این مسأله میباشد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که گروه بریک در چارچوب معیارهای قدرت ملی در آینده رقبای جدی کشورهای قدرتمند اقتصادی جهان محسوب خواهند شد و بهعنوان قدرتهای در حال ظهور مطرح میباشند. با توجه به این رویکرد، در پرتو تعاملات جهانی فرصتهایی برای ایران بهوجود خواهد آمد که استفاده از این فرصتها باعث ارتقای امنیت ملی ایران خواهد شد.
ژئوپلیتیک
معیارهای قدرت ملی
قدرتهای در حال ظهور(بریک)
2012
06
21
96
124
https://journal.iag.ir/article_56070_aaf5936a4107a89abe125ab82d863f4e.pdf
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
1735-4331
1391
8
26
رویکرد هند در قبال افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001:با نگاه به ایران
نوذر
شفیعی
شهریار
فرجی نصیری
افشین
متقی
دکترین کلان سیاست خارجی هند کشورها را به سه دایره متحدالمرکز تقسیم میکند که افغانستان در درون دایره نخست قرار میگیرد. بنابراین، این کشور دارای اهمیت ویژهای در سیاست خارجی هند است. هند که در زمان تسلط طالبان بر افغانستان نفوذ خود را در این کشور از دست داده بود، پس از 11 سپتامبر رویکردی مثبت و همکاریجویانه نسبت به این کشور داشته است. هند درصدد است تا با نقشآفرینی بیشتر در تحولات داخلی افغانستان و کمک به بازسازی این کشور، نفوذ دشمن دیرینه خود ـ پاکستان - را کاهش داده و به «محاصره سیاسی» این کشور بپردازد. در این راستا هند سعی کرده است تا با دیگر قدرتهای منطقهای و تأثیرگذار در افغانستان، نظیر ایران، در زمینههای مختلف همکاری داشته باشد. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوال است که افغانستان چه جایگاهی در استراتژی «محاصره سیاسی» هند داشته و این کشور چه رویکردی نسبت به دولت جدید افغانستان داشته است؟ از آنجا که تحولات داخلی افغانستان میتواند تأثیر مستقیمی در امنیت ملی ایران داشته باشد و نیز از آنجا که هند در استراتژیهای سیاست خارجی ایران- بویژه سیاست نگاه به شرق ایران- جایگاه ویژهای دارد و این پژوهش نیز به تجزیه و تحلیل روابط هند و افغانستان میپردازد، میتوان آن را حائز اهمیت تلقی کرد. هدف این پژوهش نیز تبیین و شناخت جایگاه افغانستان در سیاست «محاصره سیاسی» هند و تبیین رویکرد این کشور نسبت به دولت جدید افغانستان با نگاه به ایران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطالب نیز به شیوه کتابخانه-ای انجام گرفته است.
ژئوپلیتیک
محاصره سیاسی
هند
افغانستان
ایران
پاکستان
جنوب آسیا
2012
06
21
125
152
https://journal.iag.ir/article_56071_afd69919d036149266b8221e9d1da5e1.pdf
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
1735-4331
1391
8
26
تبیین عوامل و اهداف اتحاد استراتژیک میان آمریکا و اسرائیل در منطقه خاورمیانه
علیاکبر
جعفری
قدرتهای بزرگ بهمنظور تأمین منافع ملی و نیز تسلط بر مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان، با قدرتهای منطقهای متحد میشوند. ایالات متحده آمریکا بهعنوان یک قدرت بینالمللی با اسرائیل در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه دارای اتحاد منحصر بهفرد میباشند، بهگونهای که این مسئله بهعنوان یکی از موضوعات بحثبرانگیز در روابط بینالملل تبدیل شده است. در مقاله حاضر در پاسخ به ماهیت و چرایی روابط گام به گام آمریکا و اسرائیل و تبدیل آن به روابط ویژه، سه متغیر و فرضیه مورد بررسی قرار گرفت: پیشینه تاریخی، ارزشها و فرهنگ مشترک؛ و نیز تأثیر گروههای لابی یهودی بر تصمیمات سیاست خارجی آمریکا، بهعنوان فرضیههای رقیب و با استناد به موارد گواه نشان داده شده است که این مؤلفهها بهتنهایی نمیتوانند پاسخ منطقی و قانعکننده به چرایی روابط منحصر بهفرد میان آمریکا و اسرائیل تلقی شوند. بنابراین، فرضیه اصلی تحت عنوان «منافع استراتژیک مشترک» که براساس نظریه نئورئالیسم در شاخصههای مختلف سیاسی و نظامی تدوین شده است، نشان میدهد که «متحدان استراتژیک» در به حداکثر رساندن منافع ملی خود از روشهای مختلف نرمافزاری، سختافزاری و یا ترکیبی از آنها که اصولاً در تضاد با منافع دولتهای خاورمیانه است، استفاده میکنند. همکاری تسلیحاتی دو کشور موجب شده است خاورمیانه هماکنون بزرگترین مسابقه تسلیحاتی جهان را بهخود اختصاص دهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که میزان استحکام «اتحاد استراتژیک میان آمریکاو اسرائیل» و «انشقاق و ناامنی میان کشورهای منطقه خاورمیانه» دارای ارتباط معناداری است. راهکار برای دولتهای خاورمیانه جهت خروج از وضع موجود میتواند بر پایه استراتژی «موازنه تهدید» استوار شود. در نهایت، نقش ایران در شکلدهی به این رویکرد، با اهمیت ارزیابی شده است.
اتحاد استراتژیک
ژئوپلیتیک
خاورمیانه
آمریکا
اسرائیل
2012
06
21
153
191
https://journal.iag.ir/article_56072_22a382b64b44464ebab215ec8d1cadb2.pdf
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
1735-4331
1735-4331
1391
8
26
تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و ارمنستان در چهارچوب تئوریک اندرسون و طرح یک همگرایی منطقهای بعد از فرایند عادیسازی روابط میان ارمنستان و ترکیه
محمدجعفر
جوادی ارجمند
یزدان
کیخسرو دولتیاری
در مقاله حاضر با بهرهگیری از روش تحلیل ژئوپلیتیک اندرسون سعی در بررسی روابط ارمنستان و ایران شده است. مدل اندرسون یک روش ژئوپلیتیکی در شناخت سیاست خارجی کشورهای کوچک با لحاظ نمودن نقش کشور بزرگ در همسایگی آنان است. هدف اصلی مقاله پاسخ به این سوال میباشد که چگونه میتوان برای روابط ایران و ارمنستان بنیانی ژئوپلیتیک جستجو نمود. از سوی دیگر بعد از فرایند عادیسازی روابط ارمنستان و ترکیه سیاست خارجی ایران چگونه باید باشد؟ روش کار اندرسون سه مرحله دارد که علاوه بر آن که امکان تحلیل صحیح شرایط ژئوپلیتیک ارمنستان را فراهم میکند، امکان درک سیاست خارجی این کشور با ایران و ترکیه را نیز فراهم مینماید. در چارچوب مدل اندرسون، روابط خارجی ایران و ارمنستان در سه قالب اصلی رجوع تاریخی، منازعه جغرافیایی و درک شرایط ژئوپلیتیک کنونی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن حول چند محور بحث میگردد. رفتار تاریخی ایرانیان با ارامنه بر خلاف ترکان که متهم به نسلکشی 1915 هستند، همواره حسنه بوده است، چنانچه این رفتار حسنه تاریخی بر شکلگیری روابط نزدیک میان دو کشور تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر ایران در منازعه قرهباغ همواره از خودمختاری آن حمایت کرده است و ارمنستان از میانجیگری ایران ابراز رضایت نموده است. در مسئله انزوای سرزمینی و فقر منابع انرژی ارمنستان، ایران همواره بهعنوان تأمینکننده انرژی بهحساب آمده است. با توجه به ضرورت همگرایی منطقهای، از دیگر نتایج پژوهش حاضر بحث اثرات مثبت عادیسازی روابط میان ترکیه و ارمنستان برای ایران میباشد.
ژئوپلیتیک
مدل اندرسون
همگرایی منطقهای
ارمنستان
ایران
ترکیه
آذربایجان
قرهباغ
2012
06
21
192
223
https://journal.iag.ir/article_56073_ecc0140e6128f3d180ef203a4cf04b94.pdf