اطاعت, جواد, موسوی, سیده زهرا. (1390). رابطه متقابل امنیت ناحیهای و توسعهیافتگی فضاهای سیاسی با تأکید بر سیستان و بلوچستان. فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک, 7(21), 70-87.
جواد اطاعت; سیده زهرا موسوی. "رابطه متقابل امنیت ناحیهای و توسعهیافتگی فضاهای سیاسی با تأکید بر سیستان و بلوچستان". فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک, 7, 21, 1390, 70-87.
اطاعت, جواد, موسوی, سیده زهرا. (1390). 'رابطه متقابل امنیت ناحیهای و توسعهیافتگی فضاهای سیاسی با تأکید بر سیستان و بلوچستان', فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک, 7(21), pp. 70-87.
اطاعت, جواد, موسوی, سیده زهرا. رابطه متقابل امنیت ناحیهای و توسعهیافتگی فضاهای سیاسی با تأکید بر سیستان و بلوچستان. فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک, 1390; 7(21): 70-87.
رابطه متقابل امنیت ناحیهای و توسعهیافتگی فضاهای سیاسی با تأکید بر سیستان و بلوچستان
2- کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ دریافت: 06 بهمن 1388،
تاریخ بازنگری: 06 اردیبهشت 1389،
تاریخ پذیرش: 27 خرداد 1389
چکیده
امنیت موضوعی استنباطی است که مفهوم آن ثابت اما محتوای جغرافیایی- سیاسی آن تابع شرایط زمان و مکان تغییر میکند. در گذشته امنیت ملی عمدتاً از نظر تهدید نظامی خارج از مرزها مورد توجه قرار میگرفت که مقابله با آن نیز ساز و کار نظامی داشت. اما امروزه این مفهوم از حوزه تعاریف کلاسیک خود خارج شده و رابطه تنگاتنگی با توسعهیافته است. در گذشته پیشرفت و اعتلای واحدهای سیاسی با حاکمیت عقلانیت ابزاری با نگرشی محدود و تک سویه مترادف ایجاد و تداوم رشد اقتصادی در نظر گرفته می شد. اما توسعه مفهومی فراتر از رشد اقتصادی و به بیان دیگر محیط بر رشد است. این نگرش از اواخر دهه1960 دچار تغییر و تحولات اساسی در مفهوم خود گردید. بهطوریکه پس از کنفرانس جهانی استکهلم، گزارش براتلند و همچنین گزارش ریودوژانیرو، در پارادایم جدید خود با عنوان توسعه پایدار، تمامی زوایای زندگی انسان را با تأکید بر عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه منابع، مورد توجه قرار میدهد. بنابراین توسعه نابرابر در فضاهای سیاسی یک سرزمین میتواند بستر مناسبی را برای ایجاد متغیرهای اثرگذار بر مؤلفههای امنیت ملی و تکوین نواحی بحرانی فراهم نماید. امروزه این تهدید بیشتر متوجه نظامهای سیاسی متمرکز است که ساختار مرکز-پیرامون را شکل می دهند. این ساختارها عمدتاً شامل حاشیه کمتر توسعهیافته نسبت به مرکز میباشند. در ایران نیز چنین ساختاری منجر به برهم خوردن تعادل و توازن منطقهای بین مرکز و پیرامون گردیده است و مهمتر آنکه نواحی پیرامونی اکثراً منطبق بر نواحی قومی-مذهبی میباشد. در چنین شرایطی تمایزات افزایش مییابد و عامل واگرایی تقویت میگردد. با توجه به رهیافت فوق، این تحقیق با در نظر گرفتن ارتباط مستقیم میان امنیت ملی و توسعه ملی، به بررسی سطح توسعهیافتگی استانهای کشور بهمنظور مقایسه استانهای مرزی و مرکزی با تأکید بر استان سیستان و بلوچستان پرداخته است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مدل تاکسونومی عددی، نشان میدهد که شکاف عمیقی میان سطح توسعهیافتگی استان سیستان و بلوچستان نسبت به دیگر نواحی وجود دارد.
The Relationship between Regional Security and Development of Political Spaces
Case Study: Sistan and Baluchistan Province in Iran
نویسندگان [English]
Javad Ettaat1؛ Zahra Mousavi2
1- Assistant Professor of Political Sciences, Shahid Beheshti University, Tehran
2- M.A of Political Geography, Shahid Beheshti University, Tehran
چکیده [English]
Security is a kind of deduction affair which has stable concept but it’s Geographical-political contents can be changed according to the time and the place’s condition. In the past, national security has been noticed in case of trooper`s threat from over the borders that the reaction also have its own task. But nowadays that concept has a closer relation with development than its classical description. In the past, development was also an equivalent for making and extending economy that after the 1960s the concept has been basically changed. As since Global Lecture on Stockholm, the Brat land report and also Rio de Janeiro report, in its new paradigm (Sustainable Development) notices all the aspects of human’s life with emphasis on social justice and impartial resources distribution. Therefore, spatial inequalities and unequal development in political spaces of a country can profound the political gaps; and it presents appropriate foundation for forming effective variables on national security parameters and creation of critical areas. Nowadays, centralized political systems which forming the structure of center-peripheral, have to deal with this threat. Mainly, these structures are consisting of edge that has been developed lesser than the center. In Iran, also, such a structure has been disturbed the territorial equivalency and balance between the center and environs and a more important thing is that environs areas are mostly have influenced by the ethnic-religious parts. In these cases differences will increase and divergence factor become strengthen. Regarding to what we mentioned, this research will analysis the level of developing in provinces of the country in order to compare Central and Border States, with underlining Sistan & Baluchistan province. This research will show that there is a big difference between Sistan & Baluchistan’s level of developing and other provinces, using Taxonomic module and descriptive- analyzing method.